به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، فصل فوتبال سال 92-93 به پایان رسید، فصلی که پایانش مصادف می شود با بزرگترین فستیوال ورزشی جهان در سرزمین قهوه. رویدادی که بی شک بزرگترین رویدادی است که هر چهار سال یک بار در جهان هستی می افتد و تمام وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دنیا را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
جام جهانی از همین حالا برنامه امتحانات دانشگاهها و مراکز آموزشی، برنامه های تلویزیونی و بسیاری از رویدادهای اجتماعی را تابعی از تغییرات قرار داده و هیچ شخص و یا گروهی قصد ندارد خود را در تقابل با آن قرار دهد که البته جنگی نابرابر و مغلوبه است هر نوع مقاومتی در برابرش.
اما باید دید سهم استان سرسبز گیلان از این رویداد عظیم اجتماعی چه مقدار است و تا چه حد توانسته ایم از این هنجار زیبا و بزرگ اجتماعی بهره برداری کنیم، پاسخ البته بسیار روشن و بی نهایت تلخ است: تقریبا چیزی نزدیک به هیچ!
شاید تنها اتفاق خوب در سال گذشته حضور قدرتمند ملوان در لیگ برتر و کسب رتبه هفتمی لیگ است که البته نباید فراموش کرد زمانی ملوان قهرمان جام حذفی ایران بود و نماینده ایران در آسیا.
اگر به آماری که در ادامه می آید دقت کنیم خواهیم یافت که موفقیت نسبی ملوان را نباید به پای کارنامه فوتبال استان نوشت، بلکه یک نمره مثبت در رزومه ی صادق درودگر خواهد بود که اسکوکیچ را به فوتبال ایران آورد و یک تنه در برابر موج حملات هواداران و مسئولان انزلی برای برکناری اش ایستاد و سرانجام مزه شیرین موفقیت را انزلی چی ها چشیدند.
بله گیلان یکی از قطبهای همیشگی فوتبال در کشورمان و مهد رشد و خود نمایی بساری از ستاره های تکرار نشدنی فوتبال ایران، حالا در شرایطی زار و نزار روزگار می گذراند و برای ادامه حیاتش ته راه حلی در خود می بیند و نه امیدی به بهبودی دارد. شاید بهترین توصیف از وضعیت فوتبال استان را بتوان در یک جمله بیان نمود: فوتبال گیلان مدتهاست که به روزمرهگی دچار شده است.
این حرفها هرگز یک سری جملات کلیشه ای و سطحی نیست، برای دانستن عمق فاجعه کافی است به این آمار توجه کنیم:
در پایان فصل 92-93 تیم داماش گیلان به لیگ دسته یکم سقوط کرد و تیم ریشه دار و صاحب نام سپیدرود رشت بعد از سالها دست و پا زدن در لیگ دسته دوم، سرانجام در پایان این فصل به لیگ دسته سوم سقوط کرد، جایی که در تاریخ تاسیس پنجاه ساله اش هرگز به آن پا نگذاشته بود.
در همین لیگ دسته دوم تیم شهرداری لنگرود توفیقی برای صعود پیدا نکرد و تنها توانست به سختی توانست خود را در این رده حفظ کند.
تیم قدیمی و پرطرفدار چوکای تالش در لیگ دسته سوم دست و پا می زند و در پایان اگر خیلی خوش شانس باشیم یکی از دو تیم چوکا یا رهپویان رضوانشهر میتواند به لیگ دسته دوم صعود کند.
دو تیم جوانان داماش گیلان و ملوان بندر انزلی از لیگ برتر جوانان به دسته یک سقوط کردند تا سال بعد گیلان هیچ نمایندهای در لیگ برتر جوانان نداشته باشد.
در رده سنی امید هم این دو تیم با قرار گرفتن در میانههای پایین جدول تنها توانستند خود را حفظ کنند و البته اصلا معلوم نیست که داماش بخواهد سال بعد در این مقطع تیم داری کند.
در رده های سنی زیر 13 سال، نونهالان و نوجوانان هم تیم های گیلانی نتوانستند مقامی در خور کسب نمایند و سهمی از توزیع عنواین کسب کنند.
و حالا از آنجایی که هیچ آماری بدون قیاس با هم جنسش معنا نخواهد داشت، کافی است قیاسی کنیم، استان گیلان را با استان خوزستان. استانی که به مانند گیلان یک خطه فوتبال خیز است و از لحاظ استعداد و علاقه مندی در سطحی برابر با گیلان قرار دارد:
فولاد خوزستان قهرمان لیگ برتر ایران شد، تیم استقلال صنعتی خوزستان که اتفاقا هم خانواده داماش گیلان است توانست با اقتدار خود را در لیگ برتر حفظ نماید و از سوی دیگر تیم نفت مسجد سلیمان هم به لیگ برتر صعود کرد تا خوزستان پس از تهران صاحب بیشترین سهمیه لیگ برتری باشد.
تیم فولاد نوین اهواز توانست با قاطعیت به لیگ دسته اول ایران صعود نماید، بدون اینکه هیچ کدام از نمایندگان دیگر خوزستان به لیگ دسته سوم سقوط کنند.
در لیگ برتر امیدهای ایران دو تیم نفت اهواز و فولاد خوزستان به مقام های نایب قهرمانی و سومی دست پیدا کردند.
در لیگ برتر جوانان کشور فولاد خوزستان قهرمان شد و سه تیم دیگر استقلال اهواز، نفت اهواز و نفت آبادان در لیگ برتر دوازده تیمی حفظ شدند. (این همان لیگی است که سال بعد خوزستان چهار نماینده دارد و گیلان هیچ!)
در لیگ برتر نوجوانان کشور فولاد خوزستان به مقام قهرمانی دست پیدا کرد و نمایندگان گیلان توفیقی در آن کسب نکردند.
در لیگ برتر نونهالان کشور تیم فولاد خوزستان قهرمان شد و عنوان نایب قهرمانی به نفت آبادان رسید.
در لیگ برتر زیر 13 ساله های کشور تیم فولاد خوزستان قهرمان شد.
تیم فولاد خوزستان توانست از مرحله نخست گروهی لیگ قهرمانان آسیا با قدرت به مرحله دوم صعودکند.
همه چیز گویا و شفاف است و آمارها خود بهترین قاضی برای قضاوت هستند،تنها ذکر یک نکته لازم است و بس؛ فوتبال گیلان نیاز به خون تازه دارد.
فوتبال گیلان نیازمند نیروهای جوان، تحصیل کرده و عاشق است که برایشان نه دسته بندی های جناحی اولویت باشد و نه خشنودی نمایندگان محلس و استاندار و شهردار و سایر دوستان. فوتبال گیلان اگر می خواهد زنده بماند فقط به عشق نیازمند است و عاشقی.
انتهای پیام/