به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، اگر کسی پیدا بشود که ادعا کند موضوعی در این دار فانی یافته است که برحسب تصادف، زنان نقش تعیین کنندهای در آن ندارند، خوب به چهرهاش دقت کنید. صدی نود و نه، یا سر کارتان گذاشته یا اینکه دارد با شما شوخی میکند، خیلیها هستند که با لحن کاملا جدی، شوخی میکنند، اینطور وقتها آدم میماند که: دارد شوخی میکند؟! جدی میگوید؟! سر کاری است؟! اگر خدای نکرده مورد آخری باشد، اینجاست که باید گفت: شوخی... شوخی... با دم شیر هم شوخی؟! به نظر بنده که کما فی السابق در راستای تأیید سخن سایر صاحبنظران است، این موضوع مهم و حیاتی یعنی نادیده گرفتن نقش زنان در موضوعات قابل طرح، اصلا و ابدا شوخی بردار نیست. فلذا شاعر درست گفته که:
بیت: «ز شوخی بپرهیز ای با خرد ... که شوخی تو را آبرو میبرد»
صد البته که این یک حکم کلی و جهانشمول نیست. تبعا شوخی نیز برای خودش سطح و کلاس و مرتبهای دارد. قاعدتا شوخی به معنای سرکار گذاشتن، یا به قول بر و بچهها: ایستگاه گرفتن دیگران، نکو نیست و نکوهیده است. کما اینکه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه میفرماید: «ما مزح امرؤ مزحه الا مج من عقله مجه» که بر اساس فن ترجمه عربی به فارسی معنیاش اینطوری است که: «هیچکس شوخی نکرد، مگر آن که با پرداختن به شوخی، پارهای از عقل خود را به دور انداخت». پس تا اینجای کار با ما همعقیده شدید که هیچ موضوعی در جهان یافت نمیشود که زنان در آن نقش نداشته باشند. و به قول مولوی: گفتند یافت مینشود جستهایم ما!
همیشه پای یک زن در میان است
در تأیید فرمایشات حکیمانه و گهرناکبار(!) عرض شدة ما بود که کمال تبریزی فیلم «همیشه پای یک زن در میان است»، را ساخت. گیرم که فیلم ایشان مربوط به چند سال قبل باشد و فرمایشات ما، مربوط به الان، اینجا که موضوع تقدم و تأخر چندان مهم نیست، لااقل برای ما که خیلی در بند اسم و رسم و نام و نان نیستیم، مهم نیست! تا نظر سایر بزرگان این رشته چه باشد. در فیلم مورد اشاره رضا کیانیان، مهران مدیری، اسمشو نبر فراهانی(!)، حبیب رضایی و آهو خردمند با بازی خود سر ملت را گرم کرده بودند و خلاصه کلام به نظر حقیر سراپا تقصیر در آن میخواستند بگویند که نقش زنان در همة فیلمها، یک نقش خیلی مهم و کلیدی است و فیلمی که در موضوعش، پای یک زن در میان نباشد، اصلا برای فیلم کردن خلق ا...، به مفت هم نمیارزد!
نقش زنان در اقتصاد
اصولا زنان به دو دسته تقسیم میشوند: ولخرج و کم خرج، حالت وسط وجود ندارد، یا اهل خریدهای آنچنانیاند و شوهر بیچاره کن یا اینکه مقتصدند و سختگیر و شوهر حاجی کن! قدیمها ضربالمثلی در بین هموطنان شمال کشور بود که میگفتند: «مرد سیلاب است و زن پنّاس»! تا جاییکه سواد بنده یاری میکند معنی تحت اللفظیاش این میشود که مردها مثل سیل، یکهویی میآیند و خرابکاری میکنند و در میروند(!) و زنها مثل جریان ملایم آب، نرم نرمک میآیند و باغها را سیراب میکنند و به سلامتی و با دعا و ثنا میروند. تا آنجا که حافظة حقیر یاری میکند، لابد منظورشان این بود که زنان اهمیت بیشتری به جریان ملایم اقتصادی دارند و از ریخت و پاشهای غیرضروری اجتناب میکنند. حالا که بحث جریانات اقتصادی شد، خوب است نگاهی به نقش زنان در دو حیطة اصلی اقتصاد، یعنی «اقتصاد خرد» و «اقتصاد کلان» بیندازیم.
البته خیلی در بند این نیستیم که اطلاعات آکادمیک خودمان را در معرض دید خوانندگان محترم بگذاریم، لیکن اظهار فضل این حقیر در همین حد مختصر، نه تنها تا کنون به هیچجا بر نخورده، بلکه کمی تا قسمتی نیز ضروری تلقی شده است. طبیعتا هیچ شک و تردیدی نیست که از قدیم الایام اقتصاد خرد، در مقابل اقتصاد کلان قرار داشته و از مقابلش کنار نرفته و نمیرود. خوب! نرود، ما که با تقابل این دو کاری نداریم! ما به نقش بانوان محترم در این دو کار داریم.
نقش زنان در اقتصاد خرد
اگر اقتصاد خرد را نحوة مدیریت و اداره مؤلفههای اقتصادی در سطح شرکتها و سازمانهای تولیدی و خدماتی، بنگاهها (اعم از بنگاههای اقتصادی و بنگاههای فروش و اجارة خانه!) و حتی داخل خانهها در نظر بگیریم، به خوبی حضور پر زور و موثر و پرفشار بانوان محترمه را در این مکانهای ذکر شده، مشاهده میکنیم. تصور کنید زنان در هیچجا از موارد گفته شده، حضور نداشته باشند، چه محیطهای کسل کننده و یکنواختی خواهند بود؟! احتمالا همة مردان در این محلهای کاری، با بیمبالاتی و بیقیدی با هم کار و رفتار میکنند و چه بسا کمی خشونت، شوخیها و برخی رفتارها و گفتارهای ناخوشایند هم چاشنی روابط اجتماعی و کاریشان بشود! طبیعتا وجود خشونت در این فضاها، خیلی خطرناک است که باید با شدت هرچه تمامتر، این خشونت را در ریشه و بلکه در نطفه خشکاند. زن و مرد، هر کدام یک پای اقتصاد خرد محسوب میشوند. زن که نباشد، لاجرم یک پای اصلی نیست و اقتصاد با یک پا، مجبور است لنگان لنگان و لِیلِی کنان راه خود را بگیرد و جلو برود. لابد میدانید که «لِیلِی»، یکجور بازی سنتی مخصوص دختران است و خجالت دارد اگر آقایان بخواهند با این سن و سال و یال و کوپالشان در اقتصاد خرد، لِیلِی بازی کنند! از لِیلِی که بگذریم، اقتصاد خرد یک لنگه پایی، قاعدتا در ادامة مسیر، خیلی زود خسته میشود و میبُرد و زمین میخورد و پدر صاحب بچه را در میآورد و بدبخت میشود و فلاکتهایی به بار میآورد که مسلمان نشنود کافر نبیند! بیخود که نگفتهاند: «زن بلا باشد به هر کاشانهای ... بی بلا هرگز نباشد خانهای»!
از موضوع اصلی پرت نشویم، صحبت اصلی نقش زنان در اقتصاد خرد (و برای سادهسازی موضوع از نظر بنده)، نقششان در اقتصاد منزل است. پیشتر گفتم که زنان دو دستهاند: ولخرج و کمخرج، این دو دسته در حقیقت، دو سر طیف هستند، بنابر مثل معروفی که میفرماید: «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را»، مردی که سیلاب است، باید شناخت کافی نسبت به جنس مؤنث حاضر و مستقر در منزلش داشته باشد و بداند که از کدام دستة خرجی محسوب میشود و چه بلایی قرار است سر خودش و درآمدش بیاورد!
چنانچه زن فرمان اقتصاد منزل را در دست بگیرد، از دو حالت فوق که خارج نیست:
اگر کم خرج و کم مصرف و اقتصادی باشد، که در اندک زمانی وضع شوهرش را از این رو به آن رو میکند، یعنی اوضاع ضعیف اقتصادی خانواده را تقویت میکند و حتی شده با روبروی آینه گذاشتن یارانه، آن را دو برابر میکند. هستند زنانی که از خاصیت آینههای روبروی هم خبر دارند و میدانند که با گذاشتن دو آینه روبروی هم (و رعایت زاویههای مرتبط که به علم فیزیک مربوط است و به ما و شما مربوط نیست!) و قرار دادن حقوق و یارانه و کلا نقدینگی خانواده، آنها را چندین و چند برابر کنند و به همین راحتی، از زیر خط فقر به بالای خط فقر صعود کنند و در زمرة ثروتمندان قرار گیرند. و آن وقت در مورد موفقیت مرد خانواده میگویند: « پشت هر مرد موفق، زنی است». سعدی بزرگ در همین ارتباط بود که فرمود: «زن خوب و فرمانبر پارسا ... کند مرد درویش را پادشا».
اما وای به روزی که فرمان اقتصاد منزل بیفتد به دست زنان ولخرج و خرجتراش و اهل چشم و همچشمی! اینجاست که چنان دور درجایی بزنند که پدر منزل و اهل منزل یکجا و توأما در بیاید! چنانچه مرد خانه وارث گنج قارون هم باشد، فاتحهاش خوانده است و به زودی به وضعیت افلاس خواهد افتاد. یعنی خانم مربوطه، در اندک زمانی وضع شوهرش را از آن رو به این رو میکند، یعنی ... بهتر است در این مورد، هیچی نگوییم! فلذا در این حالت مثل قبلی را باید اینچنین تصحیح کرد که: «پشت هر مرد موفق، زنی است که نتوانسته جلوی موفقیت او را بگیرد»!
نقش زنان در اقتصاد کلان
عین همین مطالب را (که در مورد زنان و اقتصاد خرد، بیان شد) میتوان به اقتصاد کلان تعمیم داد. من واقعا نمیفهمم چرا در هیچ یک از دولتهای یازدهگانه، وزیر اقتصاد کشور را از میان بانوان دور اندیش و سیاستمدار اقتصاددان، انتخاب نکردهاند؟! واقعا این یک ضعف محسوب میشود و برای ما خوب نیست. به نظر کارشناسانة این حقیر، که در این وادی هیچ محلی از اعراب ندارد، بهتر است بانوان مقتصد و عالم و فاضل، سکانهای وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و بقیة موسسات مالی اعتباری مملکت را به دست گیرند. به جای شما قول میدهم که وضع مملکت از این رو (کدام رو؟!) به آن رو بشود! منتها باید دقت شود که بانوی وزیر، از کدام دسته خواهد بود. یعنی از ابتدا، پایان را ببینیم که: «مرد آخربین، مبارک بندهای است»!
منبع: هفته نامه روژان استان کردستان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه سایر رسانه ها