به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در سینمای ایران همواره به مسائل اجتماعی مختلف و زنان و دختران در فیلمها پرداخته شده است که فیلمسازان این آثار، هر یک نیت و اهداف متفاوتی را دنبال کردهاند.
در این میان فیلمسازانی وجود دارند که به موضوعات غیرملموس و دور از چشم دیگران که هنوز شکل جدی در جامعه نگرفته است میپردازند، موضوعاتی که نیاز به نگاه مؤلف و هنر دارد و معمولاً نویسندگان، صاحب چنین نگاه ریزبین و جزئینگری هستند.
این دسته از مؤلفان معمولاً به جهت تحقیق، مطالعه و تعامل با افراد، مسأله مورد نظر و بررسی شخصیتی افراد و میدانی موضوع، اشراف بیشتری بر مسأله، نویسندگی و کارگردانی آثار داشته و توانستهاند آثار مفید و تأثیرگذاری را رقم بزنند و سالها در ردیف فیلمسازان مطرح سینما قرار گیرند.
پوران درخشنده و رسول صدرعاملی مؤلفان متفاوت
خانم پوران درخشنده، اولین کارگردان مطرح پس از انقلاب است که با ساخت فیلم رابطه در سال 65 مطرح شد و با فیلم پرنده کوچک خوشبختی در سال 66 برنده اولین سیمرغ زنان، البته برای بهترین فیلم و تهیه کنندگیاش از جشنواره فیلم فجر شد. او با فیلمهایی چون «شمعی در باد»، «بچه های ابدی»، «هیس دختران فریاد نمی زنند» و «زیر سقف دودی» در جشنواره سی و پنجم از سردمداران آثار بر مبنای تحقیقات است.
این کارگردان کرمانشاهی سینمای ایران که کار خود را با آثار مستند شروع کرده، معتقد است: «از ابتدای ورودم به سینما تحقیق نقش مؤثر داشته، آثارم همواره با پژوهش شروع میشود و با مسائل و آدمهایی که به آنها میپردازم زندگی کردهام» .
آقای رسول صدرعاملی کارگردان، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار ایرانی که کارهای مستند و تجربی مختلفی را در کارنامه خود داشت با ساخت
«دختری با کفشهای کتانی» در سال 1377، «من ترانه 15 سال دارم» در سال 1380، «دیشب باباتو دیدم آیدا» در سال 83 و «زندگی با چشمان بسته» در سال 1387 حکایت از کارگردان محقّق و ریزبینی را دارد که بیگدار به آب نمیزند، مسائل را به شکل درست بیان می کند و آثارش برای زمان کوتاه و مشخصی نیست. همان گونه که خود معتقد است یک اثر سینمایی باید مانند رمان تا سالها بعد نیز حرف برای گفتن داشته باشد گویی که برای همان زمان است.
نسل نویی که بحران را به تصویر میکشد
این در حالی است که با برگزاری جشنواره سیوپنجم فیلم فجر و دیدن آثار متعدد به نظر میرسد سینمای ایران از یک کارگردان نسل نو و جدید در عرصه موضوعات غیر ملموس خبر میدهد.
«شماره 17 سهیلا» اثری است که به موضوع بالارفتن سن ازدواج در دختران میپردازد و مخاطبان و منتقدان بسیاری نسبت به آن رضایت داشتند. به همین دلیل سراغ آقای محمود غفاری، کارگردان این اثر رفتهایم.
پرداختن به موضوعاتی چون «شماره 17 سهیلا» معمولاً نوعی جسارت میخواهد و سختیها و محدودیتهای خاص خود را دارد. محمود غفاری در این باره میگوید: به دلیل خط قرمزها و طرحشدن مسائل جنسیتی، تنهایی زن و مشکلاتی که برای او وجود دارد با سختیهای زیادی در تولید مواجه بودم؛ اما مُصر بودم و تصمیم گرفتم چنین سوژهای را بسازم. مسأله فیلم من کاملاً مشهود است ولی هیچ کس نمیبیند و فکر نمیکند که وارد چنین شرایط بحرانی شود؛ بنابراین فکر کردم من که این مسأله را میبینم با تولید اثر در این زمینه نشان دهم که چنین بحرانی در کشور وجود دارد.
تصویر غیرواقعی زنان در رسانه و سینما
چگونگی رسیدن به موضوعات این چنینی معمولاً نیازمند صرف زمان و نزدیکی به موضوع و شخصیتهای آن است. این کارگردان توضیح میدهد: بالارفتن سن ازدواج یک مسأله ریشهای است و چون من در حوزه زنان بسیار کار کردم و آزمون و خطاها و تجربیات شخصی بسیار زیادی دارم، از چالش با زنان ابا ندارم و همیشه این سوژه برای من جذاب است. زنان را خیلی خوب؛ یعنی بیشتر از استاندارد میشناسم، به همین خاطر فیلم من کاریکاتور نمیشود. تصویر زن در رسانهها و سینمای ایران تصویر غیر واقعی است و من فقط تلاش کردم تصویر واقعی از زنان و مسائل اجتماعی آنان را نشان دهم.
در آثار سینمایی با چنین موضوعاتی کم و بیش در کنار طرح مسأله ارائه راهکار نیز توسط خالق اثر داده شده است. در «شماره 17 سهیلا» ارائه راهکار نمیبینیم. غفاری تأکید میکند: من مصلح اجتماعی و اصلاحگر نیستم بلکه فیلمسازم و بخش سینمایی و طرح موضوع برایم مهم است؛ موضوع طرح میشود و راهکار به من ربطی ندارد. هر چند اگر راهکار هم بدهم اتفاقی نمیافتد چون فیلمهای زیادی پیش از این راهکارهای بسیاری دادهاند اما اتفاقی نیفتاده است. مسأله بالا رفتن سن ازدواج و تنهایی را برای این طرح کردم که یک زن خودش بداند یک موقعیت این چنینی در انتظارش است. اگر چهل ساله شود ممکن است برایش یک موقعیت این چنینی به وجود بیاید. بنشیند و آموزش ببیند، مطالعه کند که با این مسأله چه کار باید بکند؟
ازدواج در سن بالا در همه نقاط کشور معضل است
پایان هر فیلم مسألهای است که ممکن است شکل متفاوتی داشته باشد. غفاری درباره صحنه پایانی فیلم و رها کردن ناگهانی آن بیان می کند: کاراکتر و مخاطب فیلم در این بخش از فیلم مشکل خود را فهمیدهاند و چون حرف خود را زدم بنابراین آن را رها میکنم. تماشاگر نیز میداند این کاراکتر به سمت یک بنبست میرود، چیز روشنی وجود ندارد و زن در جامعه ما به سرعت به یک بنبست نزدیک میشود.
وی در ادامه افزود: بالارفتن سن ازدواج در زنان در همه شهرها وجود دارد. در حال حاضر به دلیل وجود تلگرام، فضای مجازی، اینترنت و ماهواره همه شهرها یکدست و یک شکل هستند و تهران و شهرستان ندارد.
غفاری در پایان گفت: فکر میکردم فیلم سانسور شود اما خوشبختانه شورای پروانه نمایش از اثر خوششان آمد و پروانه نمایش آن صادر شده است.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/