به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، علیاکبر پرورش مبارز و نظریه پردازی است که در به ثمر رسیدن شکوفه انقلاب اسلامی در شهر اصفهان نقش مؤثری داشت، او نهتنها در خط اول مبارزات ستمشاهی نقش آفرینی کرد، بلکه با تربیت شاگردان بسیار، سکانداران هدایت جمهوری اسلامی را در اصفهان پرورش داد.
به بهانه سالگرد ارتحال این مبارز با اکبر خلیلیان از شاگردان پرورش یافته مکتب پرورش به گفتوگو نشستیم تا بیشتر با آنچه پرورش را از دیگران متمایز میکند، آشنا شویم:
تسنیم: نخستین برخورد با استاد پرورش چگونه بود و چه سالی اتفاق افتاد؟
خلیلیان: سال 1347 اولین برخورد نزدیک من با این استاد کلاس پنجم دبیرستان رخ داد، من در دبیرستان خرد تحصیل میکردم، معلم دینی ما روزی بر سر کلاس حاضر نشد و استاد پرورش بهجای او بر سر کلاس ما آمد، او قیافهای ورزشکار داشت و همکلاسیهایم او را با فرد دیگری اشتباه گرفتند و با او شوخی کردند.
استاد پرورش بحثی را در مورد دیکتاتوری با نام «نرون» آغاز کرد که فضا را تغییر داد و سپس به بحث در مورد مبارزه با دیکتاتوری پرداخت، بچهها آن روز منقلب شدند و خیلی عجیب بود که این دانش آموزان همه تحت تأثیر قرار گرفتند، بعد از کلاس دانش آموزان نزد استاد پرورش رفتند و گفتند ما قصد جسارت نداشتیم و او اولین جلسه تحول در دانش آموزان را رقم زد.
تسنیم: برخورد تشکیلاتی شما چگونه رخ داد و چگونه با او همراه شدید؟
خلیلیان: از سال 1353 برخورد نزدیکتر ما با استاد پرورش آغاز شد، قبل از آن در سخنرانیهای عمومی از حضور او استفاده میکردیم، اما در آن سال برخورد ما با مجاهدین خلق بود که بعد به منافقین شهرت یافتند سبب شد تا به سراغ این استاد برویم.
استاد پرورش در دبیرستان احمدیه معلم بود و از او 3 سوال پرسیدیم «آیا میشود در درگیریها خودکشی کرد؟» و «آیا در نظام اسلام، اقتصاد زیربنا است؟» و «آیا ما میتوانیم وحدت استراتژیک با مارکسیستها داشته باشیم؟»، استاد پرورش دلیل پرسیدن این سؤالها را پرسید و من گفتم فردی به نام شیخالاسلام این مسائل را مطرح کرده است.
آن روز استاد پرورش به ما گفت رهبران مجاهدین خلق مارکسیست شدهاند و در حال تغییر سازمان خود به شیوه مارکسیستی هستند، او از نخستین کسانی بود که به این موضوع پی برد. از این جلسه ارتباط تشکیلاتی ما آغاز شد و جلسهای ترتیب دادیم با شیخالاسلام که نماینده مجاهدین خلق در اصفهان بود و استاد با او صحبت کرد و اما او مسیر خود را ادامه داد تا منحرف و مارکسیست شد و در جمهوری اسلامی دستگیر و اعدام شد.
تسنیم: دلیل نفوذ کلام استاد پرورش در بین شاگردان او چه بود؟
خلیلیان: او استعدادهایی ویژه داشت و مبنای مبارزاتی او قرآنی بود و تفکرات او برگرفته از قرآن و تفسیر المیزان بود، او در جلسات مباحث مبارزات پیامبران را مطرح میکرد، این سبب میشد تا او بسیار در دلها نفوذ کند.
تسنیم: بعد ناشناخته شخصیت استاد پرورش چیست؟
خلیلیان: او عارفی بزرگوار و از عرفای بزرگ عصر بود، او عارفی سیاسی بود او در اواخر عمرش در دو جلسه به من گفت که من یا تمام ائمه را در خواب دیدم یا در بیداری به جز امام حسین (ع)، او توفیق دیدار همه ائمه را داشت، به حقیقت بعد عرفانی استاد پرورش مغفول مانده است.
در رهبر مبارزاتی با درایتی بود، اولین آرایش نظامی نیروهای انقلابی در مقابل آخرین آرایش نظامی نیروی شاهنشاهی به عهده وی بود، در آستانه پیروزی انقلاب آیتالله خادمی به فرماندهان نظامی گفته بود اگر در پادگانها بمانید ما با شما کاری نداریم اما اگر بیرون بیایید با شما برخورد خواهیم کرد، استاد پرورش ساختاری را به وجود آورد تا آمادگی لازم برای برخورد با نیروهای رژیم فراهم بیاید.
در شب 22 بهمن بود او فرمانده اولین گروه نیروهای انقلابی در مسجد سید بود مشاور او در این اتفاق سردار صفوی بود، برای مثال خیابان مسجد سید و چهارباغ به عهده گروه ما بود، 10 نفر بودیم و 200 حلقه دینامیت انفجاری داشتیم تا اگر نیروهای ارتشی آمدند آماده مباشیم و عدهای هم برای مبارزه با کودتاچیان گذاشته بودند و حکم آن را شورای انقلاب به او داده بود.
بعد از انقلاب افشای باندهایی مانند باند مهدی هاشمی معدوم و باند منافقان و باند لیبرالها و باند بنیصدر بعد از انقلاب توسط استاد پرورش معرفی شدند، اگر او بهعنوان یک قهرمان، عارف، مبارز سیاسی مطرح میشد، نسل جوان ما به دنبال قهرمانان پلاستیکی نمیرفتند. رسانهها در معرفی این قهرمان کملطفی کردهاند.
برخی از علما و عرفا وارد مبارزات سیاسی نمیشدند و کمتر عارفی پا به عرصه مبارزه میگذارد، امروز نیز کمتر کسی مانند شهید بهشتی و مطهری دیده میشوند که هم پاسخگوی مسائل سیاسی و هم عرفانی باشند؛ استاد پرورش پاسخگوی نیازهای فکری، معنوی و سیاسی نسل خود بود، امروز ما این را کم داریم غیر از مقام معظم رهبری که پاسخگو است کمتر کسی میتواند نیازهای نسل جوان باشد.
امروز در اصفهان جای ایشان خالی است، او نظرش بر این بود که امام رضا (ع) به ایران آمدهاند تا زمینه ظهور را فراهم آورد سفارش میکرد در مشهد از آقا بخواهید که توفیق در سپاه امام زمان (عج) را به شما بدهد، اگر زمین یخ بسته است سینهخیز به سپاه امام زمان (عج) بپیوندید.
او کفر به طاغوت را زمینه ایمان آوردن میدانست و آیه «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه» را برای ما تکرار میکرد، او معتقد بود هرچه کفر به طاغوت بورزیم ایمانمان به خدا بیشتر میشود.
انتهای پیام/