در سالهای اخیر، بحث «تمدن» و نسبت آن با دین، در محافل علمی و دینی به موضوعی محوری تبدیل شده است. بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که بازخوانی میراث اسلامی از منظر تمدنی، نه تنها ضرورتی نظری، بلکه نیازی عملی برای جوامع امروز است؛ جوامعی که در معرض چالشهای مدرنیته و سکولاریسم قرار دارند و برای حفظ هویت دینی خود باید به زبان تمدن سخن بگویند.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله بابائی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی تمدنی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، با طرح بحثی تحت عنوان «فهم تمدنی از سیره حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها»، کوشید نشان دهد که چگونه میتوان سیره فاطمی را نه صرفاً در سطح فردی یا تاریخی، بلکه در مقیاس تمدنی بازخوانی کرد.
ایشان در سخنان خود تأکید دارند که فهم تمدنی از سیره حضرت زهرا، هم یک ضرورت قدیم دارد که ریشه در مبانی کلامی و حقایق تاریخی ما دارد، و هم یک ضرورت جدید که ناشی از نیازهای جهان معاصر و بازگشت دینداران به ادبیات تمدنی است.
آنچه در ادامه میآید، گفتوگوی تفصیلی خبرنگار حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم، با این استاد حوزه است؛ گفتوگویی که میکوشد محورها و نکات کلیدی و تمدن محور سیره فاطمه زهرا(س) را به تبیین بنشیند.
تسنیم: اجازه دهید از عنوان بحث آغاز کنیم. میخواهیم درباره «فهم تمدنی از سیره حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها» برای ما بگویید. این تعبیر دقیقاً چه معنایی دارد؟
این یک متد، یک روش و یک رویکرد است؛ رویکردی برای استنطاقهای جدید از سیره و فرمایشات حضرت زهرا سلاماللهعلیها. اساساً فهم تمدنی از سیره ایشان دارای دو ضرورت است: یک ضرورت قدیم و یک ضرورت جدید. ضرورت قدیم برمیگردد به مبانی کلامی و حقایق تاریخی ما؛ آنجا که با شخصیتهای چندبُعدی مواجه میشویم، شخصیتهایی که هفت بطن، هفتاد بطن و بینهایت بطن دارند و هرگز پایان نمیپذیرند. ما در خوانشهای خود همواره میکوشیم نکات تازهای را دریابیم. ضرورت جدید اما مربوط به فضای معاصر است؛ نزدیک به هشتاد یا نود سال است که اساساً بحثهای تمدنی توسط دینداران به عرصه گفتوگو بازگشتهاست.
تسنیم: این ضرورت جدید را بیشتر توضیح دهید. چرا دینداران به بحث تمدنی بازگشتهاند؟
دینداران و مقصود تنها مسلمانان نیست، بلکه یهودیان و مسیحیان نیز به این نقطه رسیدهاند که اگر یهودیت بخواهد امروز باقی بماند، باید به تمدن تبدیل شود؛ اگر مسیحیت بخواهد حیات خود را ادامه دهد، باید بتواند نظام دنیوی خود را سامان دهد؛ و همچنین اگر اسلام بخواهد در شکوفایی و توسعه دینداری خود توفیق یابد، باید زمینههای دنیوی را در ساحتهای مختلف فراهم سازد. برای نمونه، کتابی متعلق به حدود هشتاد سال پیش، اثر آقای کاپ لان، با عنوان «یهودیت به مثابه تمدن» برای یهودیان آمریکا نسخهای ارائه میکند و بیان میدارد که یهودیت در پرتو دنیای مدرن در حال از بین رفتن است، مگر آنکه خود را در قالب یک تمدن سامان دهد؛ نظام آموزشی، اقتصادی و فرهنگی خود را بنا کند تا بتواند در برابر دنیای سکولار غرب باقی بماند.
تسنیم: نقطه عزیمت ما در عرصه تمدن چیست؟
سه نقطه عزیمت در بحث تمدن عبارتاند از: 1. تحول انسان، 2. جامعیت تحول یا تحول جامعه، 3. خیرات و نیکیهای متراکم و انباشته. برخی معتقدند تمدنها انسان را متحول میکنند و هر جا که انسان متحول شود، تمدنی در کار است. برخی دیگر بر جامعیت تحول تأکید دارند. گروهی نیز تمدنها را خیرات انباشته میدانند. از این سه دریچه میتوان سیره حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها را خوانش کرد.
تسنیم: اگر بخواهیم از زاویه نخست نگاه کنیم، یعنی تحول انسان، سیره حضرت زهرا چه جایگاهی دارد؟
تمدنها کلانترین نظام مناسبات انسانیاند؛ فرازمانی و فرازمینی. بنابراین اگر کسی سخن از خوانش تمدنی سیره حضرت زهرا دارد، باید بتواند نشانههای فرهنگ فاطمی را فراتر از زمان و مکان نشان دهد. تمدنها میان انسان و انسان رخ میدهند، نه میان انسان و طبیعت. نمره تمدنی مسلمانان زمانی بهدست میآید که با شاخصهای انسانی همچون عدالت، اخلاق، توحید و انسانیت بتوانیم تحول و رشد انسان را مشاهده کنیم. با این نگاه، هنگامی که وارد سیره حضرت زهرا میشویم، در پی آن نیستیم که ایشان چه فعالیت اقتصادی داشتند یا چه قدرتی بهدست آوردند؛ بلکه در پی آن هستیم که وجود ایشان چه تحولی در انسان ایجاد کرد.
هنگامی که سیره فاطمی را به جهت تمدنی رصد میکنیم، باید ببینیم بر چه چیزی باید تمرکز شود. در خطبه فدکیه، حضرت زهرا سلاماللهعلیها، بهرغم اتفاقی که در بیت ایشان رخ داد، اساساً احساسی عمل نمیکنند و نمیلغزند. گویا زبان خدا بر بالای منبر پیامبر نشسته و وحی نازل میشود. آنچنان مرتب، منظم، عقلی و تحلیلی از توحید، عقاید، مقام پیامبر، آیات قرآنی و حق خود دفاع میکنند که گویی اساساً برای ایشان اتفاقی نیفتاده است. این نشان میدهد که تراز حضرت زهرا با زنان عوام تا چه اندازه متفاوت، متعالی و غیرقابل قیاس است.
تسنیم: در نقطه عزیمت دوم، یعنی جامعیت تحول، چه نکاتی را میتوان از سیره فاطمی استخراج کرد؟
تمدن، تحقق جامع دین در جامعه است. اگر اسلام دین جامعی است، تحقق این جامعیت همان تمدن خواهد بود. هر انسان، هر کتاب، هر پدیدهای که بتواند جامعیت اسلام را تمهید کند، به آستانههای تمدن نزدیکتر میشود. شخصیتهای امتگونه، چه در میان مردان و چه زنان مسلمان، شخصیتهای تمدنیاند. حضرت زهرا سلاماللهعلیها شخصیتی در مقیاس امت هستند. همچنین مسئله عزت در اینجا مطرح میشود. در ادبیات اسلامی، عزت انسان نه از رهگذر تکبر، بلکه از مسیر تواضع ایجاد میشود. حضرت زهرا نمونه بارز عزت همراه با تواضعاند.
اگر بخواهیم شخصیتهای امتگونه را، چه در میان مردان و چه در میان زنان مسلمان، شناسایی کنیم، این شخصیتها شخصیتهای تمدنی هستند؛ خواه امیرالمؤمنین علیهالسلام باشند یا حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها. بنابراین نگاه تمدنی به دنبال شخصیتهای بزرگ در تاریخ است؛ زیرا آدمهای بزرگ هستند که امواج کلان در تاریخ ایجاد میکنند و این امواج کلان تمدنها را دگرگون میسازند.
کسی که میخواهد از این نقطه عزیمت، بحث تحقق جامع دین در جامعه را در سیره حضرت زهرا سلاماللهعلیها خوانش و تبیین کند، باید عزت فاطمی را نه تنها در دوره زندگی ایشان، بلکه عزت مرام فاطمی را در طول تاریخ رصد نماید. در آن صورت میتواند قضاوت تمدنی در مورد ایشان داشته باشد و از سوی دیگر، حضرت زهرا را بهمثابه زنی در مقیاس امت خوانش کند. اگر نتوانیم در مقیاس امت از حضرت تفسیری ارائه کنیم، در فهم تمدنی خود از ایشان دچار خلأ خواهیم شد.
در کتابی از برخی بزرگان با عنوان «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین»، این پرسش مطرح میشود که چرا مسلمانان به انحطاط و زوال رفتند. آقای ندوی، یکی از علمای هند، در این کتاب بیان میکند که دنیا چه خسرانی دید از انحطاط مسلمانان و مسلمانان هنگامی که سقوط کردند، چگونه تراز دنیا نیز فرو نشست.
همین سؤال را میتوان در مورد سیره حضرت زهرا(س) مطرح کرد: «ماذا خسر المسلمون، ماذا العالم بشهادة فاطمه زهرا سلاماللهعلیها؟» این اساساً پرسشی است که فیشهای ما را تغییر میدهد، نگاه ما را دگرگون میسازد و بیان ما را در تفسیر سهم حضرت زهرا در تاریخ انسانیت متفاوت میکند.
تسنیم: و نقطه عزیمت سوم، یعنی خیرات متراکم، چگونه در سیره حضرت زهرا قابل ردیابی است؟
تمدنها انباشت پاسخها به نیازهای متراکماند. تراکم خیرات، خیر بزرگ خلق میکند و خیر بزرگ به تمدنها نزدیکتر میشود. کوثر قرآن در تاریخ عینیت یافتهاست. کسی که فهم تمدنی از سیره فاطمی دارد، در پی رصد نمودار این خیرات و ارتباط آنها در طول تاریخ بشر است. اگر وجود حضرت زهرا نبود، خلأهای بزرگی در تاریخ بشر پدید میآمد. کوثری که گفته میشود، صرفاً یک ادعا نیست، بلکه کوثری است که عینیت تاریخی یافته است. کسی که فهم تمدنی از سیره فاطمی دارد، در پی رصد نمودار این خیرات، ارتباط این خیرات در طول تاریخ بشر است.
تسنیم: اگر نگاه تمدنی بخواهیم داشته باشیم به سیره حضرت زهرا، چه باید گفت؟
سیره حضرت زهرا دارای سه نقطه مهم تمدنی است که عبارتاند از: 1. مظلومیت 2. آلام و مصائب 3. شخصیت مقرب حضرت زهرا. مظلومیت اساساً مشروعیت تمدنها را ایجاد میکند. مشروعیت همیشه در فلسفه و منطق نیست؛ گاهی بدیهیات تاریخی و انسانی وجود دارد که نیازی به استدلال ندارد. نمونه بارز آن کربلاست. در مورد حضرت زهرا نیز مظلومیت ایشان مشروعیت اجتماعی ایجاد کرده است.
آلام و مصائب نیز وزن تمدنی دارند. رنجها دو گونهاند: رنجهای «از» و رنجهای «برای». رنجهای حضرت زهرا از دست دادن فدک یا ضربه خوردن، در حقیقت رنج هدایت بشر بود. ایشان در خطبه فدکیه آه و زاری نمیکنند، بلکه آیات قرآن را ذکر میکنند تا نشان دهند مخاطبان از منطق قرآن دور شدهاند.
و نهایتاً شخصیت مقرب حضرت زهرا؛ غضب ایشان غضب خدا و رضایت ایشان رضایت خداست. این حقیقتی است که نشانمیدهد نالهها پایان نمییابند و غمها فروکش نمیکنند؛ زیرا این غضب و رضایت و حزن به خداوند منتسب است. در این نقطه ما فراتر از تمدن میرویم؛ زیرا آنچه خدا ساخته با آنچه انسان ساخته، همچون تمدن، در یکدیگر چفت نمیشوند.
تسنیم: با سپاس از حضرت عالی که وقت گرانقدرتان را در اختیار ما گذاشتید.
انتهای پیام/