به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در روزگاری که بحث «نجات بشر» و خروج از بنبستهای تمدنی، بیش از هر زمان دیگری مطرح است، بازخوانی نگاه اهلبیت علیهمالسلام به مفهوم نجات، منجی و نسبت دین با حیات اجتماعی انسان، اهمیتی دوچندان پیدا میکند. بسیاری از قرائتهای رایج، نجات را به یک تجربه فردی و محدود در ساحت عبادات شخصی فرو میکاهند؛ حال آنکه در میراث معصومان علیهمالسلام، سخن از طرحی بزرگ برای ساماندادن به همه عرصههای حیات بشر است؛ از باور و اخلاق تا اقتصاد، سیاست، معماری و سبک زندگی. در این میان، منظومه فکری حضرت زهرا سلامالله علیها، بهعنوان «بانوی اول ولایت»، یک الگوی کمنظیر برای فهم این نسبت است.
از این زاویه، شخصیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها تنها یک الگوی عبادی یا خانوادگی نیست، بلکه حامل یک دستگاه فکریِ عمیق درباره آینده انسان، ماهیت درگیری حق و باطل و جایگاه امام در هدایت تاریخ است. در دهههای اخیر، پژوهشگران حوزه تمدن اسلام، بار توجه به سخنان و رفتارهای آن بانوی الهی، تلاش کردهاند دکترین فکری ایشان را در قالبی منسجم بازخوانی کنند. یکی از نکات محوری در این بازخوانی، تأکید حضرت بر نقش امام معصوم بهعنوان محور هستی و مهندس مسیر نجات بشریت است؛ نگاهی که نشان میدهد مسئله امامت در دستگاه فکری ایشان، صرفاً مسئلهای سیاسی یا فردی نیست، بلکه ریشه در الهیاتِ نجات دارد.
در همین راستا، حجتالاسلام عرفان، کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی، در گفتوگو با ما تلاش میکند تا این منظومه فکری را در بستر تمدنیاش توضیح دهد. وی با بررسی برخی سخنان و مواضع حضرت زهرا سلاماللهعلیها پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، معتقد است که فهم ایشان از تقابل حق و باطل، فهمی کلاننگر و تاریخگستر است؛ تقابلی که از قلب انسان آغاز میشود و تا ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی امتداد دارد.
حجت الاسلام عرفان با اشاره به اینکه در منظومه فکری حضرت زهرا سلام الله علیها، امام سبب نجات بشریت در تمام ساحتها و عرصههای حیات بشری است، گفت: در اندیشهی آن بانوی بزرگوار، خدای متعال، امام و مقام ولایت را برای این قرار داده است که بشریت بتواند به سعادت دنیا و آخرت برسد؛ لذا در نظام اندیشهای حضرت زهرا سلام الله علیها، الهیاتِ نجات، منحصراً بازیگر اصلیاش و مهندسش و معمارش، وجود امام معصوم علیهالسلام است. به عبارت دیگر حضرت زهرا سلام الله علیها نگاه فرازمندانه به ستیزش تمدنی حق و باطل داشتند. در نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها موضوع درگیری حق و باطل، جریان توحید در عالم است. کلمهی کفر در مقابل کلمهی ایمان ایستاده است. تقابل تقابل عبودیت و استکبار، تقابل دو فرهنگ است: عقل و جهل / نور و ظلمت / حق و باطل.
وی منظومه فکریِ حضرت زهرا سلامالله علیها را میدان درگیری میان حق و باطل، میداند و معتقد است این یک میدان عمیق و گسترده است که تمام ساحتهای حیات بشر را شامل میشود، از جمله زیست، سبک زندگی، معماری، شهرسازی، اجتماع و اقتصاد. این تقابل، از درون قلب انسان آغاز شده و سرریز آن به تمامی ابعاد زندگی او جاری میشود، بهطوری که هر انتخاب، هر بنا و هر تعامل اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع، هر ساختار و قانونی که بر پایه عقلانیت و عبودیت بنا نشده باشد، محکوم به قرار گرفتن در جبههی باطل و ظلمت است. بنابراین، تحقق توحید در عالم، نیازمند جهادی پیوسته در تمامی عرصههای مادی و معنوی است تا فرهنگ نور بر تاریکی غلبه کند.
حجت الاسلام عرفان افق مدنظر حضرت زهرا سلام الله علیها را پیروزی جبههی حق بر باطل دانسته، میگوید اساساً این میدان، صرفاً میدانِ ناظر به حکمرانی یا حاکمیت نیست؛ در نگاه فرازمندانهی حضرت زهرا سلام الله علیها عمق درگیریِ حق و باطل، آن قدر مهم است که این عقبهی درگیری از عالم و ابو البشر آغاز میشود؛ یعنی در حقیقت یک عقبهی کلان دارد. در نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها، افق درگیری، پیروزی جبههی حق به رهبری حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. شما وقتی که این نگاه فرازمندانه حضرت زهرا سلام الله علیها را به ستیزش تمدنی حق و باطل متوجه میشوید، بیشتر و بهتر میتوان کنشگری مطلوب و کیفی حضرت در دفاع از مقام امامت و ولایت را درک کرد؛ چرا که حضرت زهرا سلامالله علیها جان و جسمش و فرزندش را برای دفاع از حق و ولایت فدا میکند؛ به عبارتی دیگر در نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها امام، محور است؛ همان گونه که به محمود بن لُبید فرمودند «مَثلُ الإمام مَثَل الکَعَبة»؛ مثل امام، مَثل کعبه است که دیگران باید گرد او بیایند؛ یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها برای نزدیک کردن مردم به مقام عظیم امام، میفرماید همان گونه که کعبه محور عبادت است، امام محور مطلق تمامی امور است. همان گونه که کعبه شرافت دارد، امام هم شرافت دارد و اگر کعبه روح همهی مناسک حج است، امام نیز روح تمامی عبادات است.
وی با بیان در حقیقت از نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها، امام در نظام خلقت محوریت دارد، ساحت قدسیِ امام را مجرای فیض الهی و سرچشمهی هدایت در عالم تکوین و تشریع میداند و میگوید: کمال نظام هستی، بدون وجود امام تحقق پیدا نمیکند. این روایتی که حضرت زهرا از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کردند، حضرت فرمود «لَقَد قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله مَثَل الإمامِ مَثَل الکَعبَةِ إذ تُؤتی و لا تَأتی» (مثل امام، مثل کعبه است که مردم باید سوی او روند نه او سوی مردم)، یک پیام دیگری هم برای تمام منتظران دارد و پیامش این است که اساساً وظیفهی تصدی حکومت بر عهدهی امام است. البته در صورتی که اقبال و پذیرش مردمی برای تصدی و پذیرش حکومت از سوی امام باشد. یعنی در حقیقت با این روایت میشود این گونه اثبات کرد که باید خوانشی تمدنی از مقولهی انتظار در عصر غیبت داشت و انتظار امام عصر عجل الله تعالی فرجه انتظار به معنای زمینهسازی دانست.
این کارشناس تاریخ گفت: این مسئله نشان میدهد که اساساً در سقیفه ما با دوتا عقلانیت مواجهیم: عقلانیتی که حضرت زهرا سلامالله علیها، بزرگمدافع این عقلانیت است و معتقد است که همهی موضعگیریهای انسان در عالم آخرت تجلی دارد و همهی چهرههای زندگی دنیایی با سعادت اخروی مربوط است و انسان برای نجات در دنیا و آخرت، نیازمند امام و ولیّ خداست؛ و نیز عقلانیت سقیفهای در مقابل عقلانیت مبتنی بر ولایت الهی که حضرت زهرا سلام الله علیها مدافع آن بود، بر مصلحتاندیشی سیاسی کوتاهمدت، لزوم حفظ وحدت اجتماعی از طریق اجماع اکثریت، و اولویتدهی به مدیریت امور دنیوی متمرکز است؛ این رویکرد، جایگاه معنوی و علمی امام منصوب الهی را نادیده گرفته و در نهایت به نادیده گرفتن و خانهنشین شدن ولیّ خدا منجر شد، چرا که بقای ساختار ظاهری قدرت، بر اجرای کامل و بدون چون و چرای حکم الهی مقدم شمرده شد و نتایج تلخ آن را هم امت اسلام دیدند.
حجت الاسلام عرفان میافزاید در منظومهی فکری حضرت زهرا سلام الله علیها، تمام ابعاد وجودیِ انسان، پیوسته است؛ یعنی نظام معیشت انسان از معنویت و سعادتش جدا نیست. در نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها، عقل و حسّ انسان از تأمین سعادت ابدی ناتوان است. اگر شما میبینید حضرت زهرا سلام الله علیها واکنشی تمدنی در دفاع فرهنگی از مقام امامت و ولایت دارد، چون در دید ایشان توحید بایستی در همهی شئون فرد و جامعه تجلی پیدا کند. ما همان گونه که شرک اجتماعی داریم، توحید اجتماعی هم داریم. حرکت حضرت زهرا سلام الله علیها، جانفشانی و ایثار و نیز غیرت دینی ایشان و دفاعشان از دین و امامت و ولایت، معلول این عقلانیت است.
وی معتقد است در پرتو امام، بشریت باید به سعادت دنیا و آخرت برسد و اساساً سعادت دنیا و آخرت از هم منفک نیستند. تنها کسی که میتواند این مسیر را برای بشریت به ارمغان بیاورد، امام است. طبیعی است در نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها، نجات بشریت در حقیقت با همین نگاه رقم میخورد؛ لذا طبق نظام اندیشهای حضرت زهرا سلام الله علیها، ما نمیتوانیم نگاه فروکاهشی و تقلیلی نسبت به مقولهی نجات و منجی در آخرالزمان داشته باشیم. دفاع و کنشگری حضرت در دفاع از مقام امامت و ولایت، خطبهی فدکیه ایشان و نیز مطالبهشان از کسانی که شاهد غدیر بودند، نشان میدهد که حضرت زهرا سلام الله علیها اساساً در امامت و ولایت چیزی را میدیدند که دیگران نمیدیدند. حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبهی فدکیه فرمود طاعت ما نظام امت و امامت ما مایهی امنیت از تفرقه و فرقهگرایی است.
این استاد دانشگاه میافزاید اقدام حضرت زهرا سلام الله علیها نشان میدهد که ما باید نگاهمان به مقام منجی و موعود را متمایز و متفاوت ببینیم، همچنا که در روایتی از سوید بن غفله حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید اگر مردم از امیرالمومنین دفاع میکردن و اجازه نمیدادند بقیهی حکومت را غصب کنند و اگر امیرالمومنین بر مسند مینشست، ایشان بهرهای فراوان از بیت المال به خودش اختصاص نمیداد، به مقدار آبی که تشنگی را فرو نشانَد و خوراکی که گرسنگی را برطرف کند، از بیت المال استفاده میکرد.
وی ادامه میدهد سپس حضرت زهرا اشاره کردند که اگر امیرالمؤمنین حاکم شده بود، این شتر جامعه را به سلامت به مقصد میرساند و بعد این آیه رو قرائت کردند: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکْسِبُونَ.» اگر مردمی ایمان پیدا میکردند و تقوا پیشه میکردند، خدای متعال باب برکت خودش را از آسمان و زمین باز میکرد. این نشان میدهد که اساساً طبق منظومه فکری حضرت زهرا سلام الله علیها، ما باید حتی سنخ و جنس نگاهمان را به نجات و منجی تغییر دهیم و توجه داشته باشیم که مبتلای به برداشتهای حداقلی از نقش منجی و موعود و اتفاقی که قرار است در حکومت جهانی حضرت مهدی بیفتد، یک نگاه سطحی و حداقلی در این زمینه گرفتار نشویم.
در جمعبندی این گزارش میتوان گفت منظومهی فکری حضرت زهرا سلامالله علیها یک دستگاه منسجم، ژرف و تمدنی برای فهم نسبت انسان، جامعه و تاریخ با امام است؛ دستگاهی که نجات بشر را نه در راهحلهای مقطعی و مصلحتاندیشانه، بلکه در پیوند وجودی با امام معصوم تعریف میکند. از نگاه آن بانوی الهی، امامت ریشهی سعادت فرد و جامعه، محور حکمت الهی در عالم و نقطهی ثقل نزاع دائمی حق و باطل است. به همین دلیل، کنشهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها ــ از خطبه فدکیه تا مطالبهگری اجتماعی و دفاع جانانه از ولایت ــ در چارچوب همین عقلانیت توحیدی قابل فهم است.
نتیجه آنکه اگر تصویر حضرت زهرا سلامالله علیها را تنها در محدودهی یک چهرهی مظلوم یا صرفاً تاریخی تقلیل دهیم، از حقیقت رسالت تمدنی ایشان فاصله گرفتهایم. میراث فکری آن حضرت نشان میدهد که نجات بشریت امری فردی، احساسی یا صرفاً اخلاقی نیست، بلکه پروژهای تمدنی است که بدون امام شکل نمیگیرد. امروز نیز بازخوانی این عقلانیت میتواند جامعه را از فروکاستن مفهوم انتظار، امام و نجات برهاند و مسیر را برای فهمی عمیقتر از جایگاه ولایت و سازوکار تحقق تمدن اسلامی هموار سازد.
انتهای پیام/