به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت بانوی دو عالم، سرور زنان دو عالم، حضرت زهرا (س) با انتشار سرودههایی، ضمن عرض ارادت به ساحت مادر سادات، به بیان بخشی از شکوه سیرت ایشان پرداختند. تعدادی از سرورههای این شاعران را میتوانید در ادامه بخوانید:
افشین علا
قصیده گل یاس
از بس که بود مثل محمد، شمایلش
گویی پدر چو آینه بود، او مقابلش
تنها نه زن، که خالق هستی ز نور خویش
بخشیده بود جوهر انسان کاملش
دریای بیکرانه عصمت که در جهان
تنها علی رسید به ادراک ساحلش
اوصاف او به سوره کوثر خلاصه شد
زیرا به وحی نیز نگنجد فضائلش
اعجاز، واژهای است که زهراست آیتش
معراج، مزرعی است که زهراست حاصلش
"قالوا بلی" فسانه روز الست نیست
بار امانتی است که زهراست حاملش
تنزیل اگرچه قدر ز مُنزِل گرفته است
نازد به خود که خانه زهراست مٓنزلش
آل عبا اگر ز محمد مقام یافت
زهراست ثقل دایره و شمع محفلش
حیدر " ولی" و حضرت زهراست حامیاش
میزان، علی و حضرت زهرا معادلش
نازم به خانهای که در آن جن و انس را
اذن دخول نیست چو زهراست داخلش
نازم به قامتی که ملک رشک میبرد
بر تار و پود چادر او در نوافلش
نازم به دامنی که نبی سر بر آن گذاشت
در ناملایمات پی رفع مشکلش
از کودک گرسنه خود کرد نان، دریغ
تا نگذرد گرسنه از آن سفره، سائلش
جاری چو زمزم است ولی مروه و صفا
هرگز نمیرسند به طی مراحلش
قبرش نهان شد از نظر خلق تا ز آه
هر دم به جای گُل ندمد آتش از گِلش
جانم فدای یاس کبودی که از نظر
در روز حشر نیز نهان است محملش
جانم فدای ماه منیری که در سفر
عاجز شد آفتاب ز سیر منازلش
گر شهره شد حسن به کرامت، ز مادر است
جود و کرم نمیست ز بحر خصائلش
در اهتزاز مانده اگر بیرق حسین
بستهست دست حضرت زهرا حمایلش
زهراست تکیهگاه پسر در مصائبش
زهراست نوحهخوان پسر در مقاتلش
زینب اگر گرفت به صحرای کربلا
سکان به کف، سکینهی زهراست در دلش
امالبنین اگر که ابوالفضل پرورید
از شیر خود، عنایت زهراست شاملش
نازم به کوثری که تبار رسول از اوست
ابتر اگرچه خواند ز کین، ابن وائلش
گرگان پس از شهادت او نیز در کمین
تا ریشهکن کنند تبار و سلاسلش
نامحرمی و ضربه به پهلوی فاطمه؟!
شکر خدا که شد در و دیوار، حائلش
وای از دمی که شکوه کند نزد مصطفی
در روز حشر، حضرت زهرا ز قاتلش
وای از دمی که شرم زند شعله بیامان
نزد رسول بر جگر خصم جاهلش
ما لعن بر جماعت غاصب نمیکنیم
زیرا فدک نبود و فلک نیز قابلش
این شکوه را چو یوسف زهراست مدعی
موکول میکنیم به دیدار عاجلش...
رضا اسماعیلی
بانـوی نور! مادر آیینههـــــا، سلام
روشنتــرین تبسم نور خدا، سلام
ای کوثر کبود خدا، با سه آیه آه
از ما به زخمهای کبود شما، سلام
بُغضِ غریب پنجرهها در غروب نور
ای خواهش همیشۀ آیینههـا، سلام
ای ماه سرخ گمشده در ناکجای خاک
بــــر رَدّپای نور تــو در ناکجا، سلام
غمگین ترین پــرندۀ سیّارۀ بقیع
بال و پر شکستۀ روح تـو را، سلام
ای باغبان دلشدۀ لالــــههای سرخ
ای وارث حماسۀ کرب و بـلا، سلام
ای روح سبز بنـدگی و حُجت خدا
از ما به روح سبز شما، تـا خدا سلام
علیرضا حیدری
از دل به مدینه فاصله کوتاه است
صد قافله دل در این سفر همراه است
دستاس و فدک، بقیع و قبری پنهان
سوغات سفر نوحه و زخم و آه است
***
او بهجت قلب حضرت طاها بود
او سنگ صبور حضرت مولا بود
آن خانۀ کوچک علی و زهرا
تردید مکن که جنتالمأوی بود
فاطمه ناظری
آیینهزار
شکر خدا، که سایهات افتاده بر سرم
این سایه را مگیر از این خسته مادرم
آیینهزار پاک! تو ای بخت روشنم
سرچشمه زلالی دریای باورم!
تو مصحف نجابت و پاکی به عالمی
لطف مدام! فاطمه! زهرای اطهرم!
دنیای من بدون شما سخت میشود
هر روز خُرد و خسته و هر شب، مکدرم
هرلحظهای که نام تو آمد، گشوده شد
الطاف بینهایت تو، در برابرم
ای لطف بیتعارف و ای حُسن بیدریغ!
بر نام باشکوه تو ایمان میآورم
ای چادر تو بیرق صبر و نجابتم
با تو صفا گرفت، دلم، روح و پیکرم
هر لحظه من شکفته شدم در حریم تو
هم نام من! تو فاطمه( س)! بانوی برترم!
انتهای پیام/